به گزارش پایگاه خبری چالوس رسانه، از ابتدای آبانماه، رسانههای ضدایرانی سطح و عمق عملیات های روانی را گسترش دادهاند و اینبار با پروژهای هدفمند برای تخریب نهاد انتظامی کشور وارد میدان عملیاتهای ادراکی با بهرهگیری از تکنیکهای کلاسیک جنگ شناختی شدهاند و این رسانهها تلاش دارند تا با جعل واقعیت، مهندسی احساسات عمومی و تحریک افکار عمومی، نهادهای حافظ امنیت را تخریب کنند.

در این پروژه، دو سوژهی رسانهای به نامهای «مائده» و «حدیث» بهعنوان قربانیان ناآرامیهای سال ۱۴۰۱ معرفی شدهاند؛ اما بررسی آرشیو رسمی همان سال نشان میدهد که: مائده در اثر تصادف رانندگی در محور رشت – قزوین جان باخته است و محدثه بهدلیل مصرف قرص و اوردوز دچار حادثه شده و مادر وی در همان سال این موضوع را در گفتوگو با رسانهها تأیید کرده است.
این نمونهها نشان میدهند که رسانههای ضدایرانی از تاکتیک «جعل هویت قربانی» برای ساختن روایتهای احساسی بهره میبرند؛ روایاتی که هیچ نسبتی با واقعیت ندارند اما با تکرار و انتشار گسترده در ذهن مخاطب تثبیت میشوند، که این همان تاکتیک «تکرار دروغ برای تثبیت در ذهن» است که در جنگ شناختی کاربردی حیاتی دارد.
در کنار جعل، این رسانهها با استفاده از تصاویر آرشیوی، موسیقیهای غمانگیز و روایتهای احساسی، مخاطب را از تحلیل عقلانی دور کرده و او را به واکنش هیجانی سوق میدهند که این روش، تاکتیک «احساسمحوری و حذف منطق» است؛ ابزاری برای بیثباتسازی روانی جامعه.
رسانههای ضدایرانی با اجرای این پروژه، اهداف زیر را دنبال میکنند:
۱. تخریب سرمایه اجتماعی نهادهای انتظامی
با متهمسازی بیسند، اعتماد عمومی به حافظان امنیت را هدف قرار دادهاند.
۲. ایجاد آشوب ذهنی و روانی در جامعه
با روایتهای احساسی و جنازهسازی جعلی، مخاطب را در وضعیت هیجانی و ناپایدار نگه میدارند.
۳. مهندسی نفرت و تحریک به خشونت
با ساختن تصویر «قاتل» از نهادهای رسمی، زمینهی تحریک به ناآرامی و خشونت را فراهم میکنند.
۴. تضعیف انسجام ملی و مشروعیت حاکمیت
با جعل قربانی و تحریف واقعیت، تلاش میکنند ساختار رسمی کشور را بیاعتبار جلوه دهند.
یادداشت: سینا قربانی تحلیلگر و کارشناس مسائل رسانه