به گزارش پایگاه خبری چالوس رسانه به نقل از پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ هر ساله در آستانه فرارسیدن دهه فجر انقلاب اسلامی، این پرسش بویژه برای نسلی که فاصله زیادی با تحولات دهههای قبل از پیروزی انقلاب دارد، مطرح میشود که مگر چه اتفاقی افتاده و چه تغییراتی در کشورمان رخ داده که هر ساله باید آن مناسبت در سراسر کشور تجلیل و تکریم شود و به بیان دستاوردهای انقلاب پرداخته شود.
چرا جشن دهه فجر؟
این نکته را معمولاً در هر مناسبت دهه مبارک فجر نوجوانان و جوانان میشنوند که انقلاب مردم ایران حکومت شاهنشاهی را با پیشینه ۲۵۰۰ ساله سرنگون کرد و بجای آن طی فرآیندهای رسمی و مورد قبول جهان، نظام اسلامی را مستقر کرد، اما تفاوت ماهوی این دو نظام چندان مورد تبیین و تشریح قرار نگرفت که ایران عزیزمان طی ۲۵۰۰ سال با تحمل نظام شاهنشاهی، ناچار بود حکومت و حاکمان موروثی را بربتابد هرچند اگر جلادان و مزدوران بیگانه و دست نشاندهان کشورهای سلطهگر بر این کشور بنابر رسم موروثی حاکم شده بودند.
شاهان با زندگی شاهانه و بدور از زندگی عامه مردم، برای زیست اشرافی خود، تنها به اطرافیان و آنانی که موجب بقاء و دوام شاهنشاهیشان میشدند توجه داشتند و به مردم با نگاه رعایا مینگریستند و آنچه که از متن مردم سلطه و اشرافیت آنان را تهدید میکرد با شدیدترین وجه برخورد میکردند بگونهایکه هیچ امیدی به تحول این نگاه وجود نداشت و تنها راه چاره، نابودی نظام شاهنشاهی و مالکالرقابی بود.
تحمیل شاه به مملکت
اگر نخواهیم به خلاصه آنچه که در سدههای اخیر عملکرد نظام شاهنشاهی بپردازیم که شاید در حوصله شما خواننده فرهیخته نباشد، کوتاه سخن در بیان مهمترین رخداد دهههای اخیر مربوط به دوران پهلوی، که رضا میرپنج را انگلیسیها به قدرت رساندند تا ضمن خنثیکردن آثار مثبت انقلاب مشروطیت، منویات و نقشههای خود را در ایران به اجراء گذاردند، میتوان تنها اشاره کوتاهی کرد.
همزمان، انگلیسیها در ترکیه نیز بمانند ایران فرد مورد نظر خود را به قدرت گماردند، که سیاست دین زدایی در هر دو کشور به اجراء گذارده شد تا زمینه اجرای سیاستهای دیگر را فراهم آورند. استعمارگران و استثمارگران قرن هاست به تعارض دین با سیاستهای زیاده خواهان خود و تحمیق مردم پی برده بودند و یقین داشته و دارند که با فروغ دین نخواهند توانست راهبردهای خود در جوامع اسلامی را پیش ببرند.
بدین جهت، همواره چاره را در دروغ، تحریف، تعدیل، استحاله کردن و در مآل، نابود کردن ارزشهای دین و سپس از بین بردن رهبران دینی و…، یافتند. لذا، این سیاست در ترکیه و بویژه ایران، که مهد تشیع و محبان اهلبیت علیهمالسلام است، وجهه همت آنها قرار گرفت، دین زدایی و تحریف دین و معرفی غلط دین به عنوان ارتجاع و فاناتیک و توجیه کننده وضع موجود از سوی صاحبان قدرت و…، سیاست تخریب دین و در رأس ادیان، اسلام هراسی در دستور کار قدرتهای سلطهگر قرار گرفت و با استفاده از عناصر سست بنیادی همچون کسروی، میرزا فتحعلی خان آخوندزاده، میرزا ملکم خان، دکتر تقی ارانی و…، سیاست دین ستیزانه خود را به اجراء گذاردند و با خیال سست شدن اعتقاد دینی و اسلامی مردم، به تغییر تاریخ ایران از هجری شمسی به تقویم شاهنشاهی و اجرای جشنهای ۲۵۰۰ ساله پرداختند، که شرح بریزوبپاشها و چوب حراج زدن به فرهنگ و عفاف نوامیس مردم ایران در این جشن فضاحتبار شاهنشاهی فصل مستقلی میطلبد تا واقعیتهای دهشتبار آن دوره بیان شود.
استقلال، امیدبخشترین دستاورد
از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی، بدست آوردن استقلال و آزادی از قیود شیطانی قدرتهای غالب بر جهان است که حداقل ایران را از تیول و دخالتهای چندشآور بیگانگان نجات داد و مردم را بر سرنوشت خودشان حاکم نمود. اهمیت این استقلال و رهایی از ذلت سلطه بیگانگان را میتوان فقط با ذکر یک مورد از هزاران مورد به قضاوت نشست و آن هم قانون کاپیتولاسیون است که بر مبنای آن، آمریکائیها در صورت ارتکاب هر جرم و جنایتی، از تعقیب قانونی در ایران مصون هستند و در صورت انجام هر جنایتی، هیچ مرجع قانونی و قضایی حق تعقیب آن مجرم آمریکایی را ندارد.
طی دو قرن قبل از انقلاب اسلامی، همه عزل و نصب وزیران و نخست وزیر حتی عزل و نصب شاه ایران با بیگانگان بود. در سال ۱۳۵۶، حقوق ۸۰ هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران، که دولت ایران آن را میپرداخت، ۱۷ میلیارد تومان بود و حقوق کل نظامیان کشور، که بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر میشدند، ۱۴ میلیارد تومان بود و این در شرایطی اتفاق میافتاد که آمریکائیها بر همه مقدرات مردم حکومت میکردند و وزراء و مسئولان، نقش ظاهری و تشریفاتی داشتند.
سفارت آمریکا در تهران با ۴ هزار کارمند، عملاً اداره امور کشور را در اختیار خود داشت. نتیجه سلطه آمریکا و اسرائیل بر همه امور کشور از جمله اقتصاد را میتوان در آمار جهانی سال ۱۳۵۷ مشاهده کرد. براساس آیا آمار ۴۹ درصد مردم ایران زیر خط فقر بودند.
این نکته را همه استراتژیستها بخوبی میدانند که ایران با وجود برخورداری از قومیتهای مختلف نژادی، دینی، مذهبی و…، از ابتدای انقلاب تاکنون مورد توطئههای مستمر بویژه از بین بردن امنیت داخلی از طریق ایجاد تقابل بین اقوام و رویارویی مردم و قومیتها در مقابل حاکمیت است.
این کشور طی ۴۷ سال اخیر سنگینترین تهاجمات نظامی، تروریستی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی را با صلابت در هم شکسته و در نقطه مقابل، با تقویت شاخصهای وحدت، موجبات تقویت و تعمیق انسجام ملی را فراهم آورده بگونهای که امروز همه مردم در برابر دشمنان انقلاب بمانند «ید واحد» عمل میکنند و با چشمان باز و هوشیاری انقلابی، همواره شعار «مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل» را بر سر زبان داشته و علیرغم اینکه در بحرانیترین منطقه جهان قرار دارد، از امنترین کشور جهان است.
امنیت کمنظیر امروز ایران نتیجه حضور حماسی و مقتدرانه نیروهای انقلاب مردمی است که با درهم شکستن غائلههای قومی مذهبی، کودتاها، ترور و بمب گذاریها و آشوبهای طراحی شده، به الگوی امنیتی برتر تبدیل شده است.
فراز برجسته اقتدار امنیتی امروز ایران مرهون فداکاریها و رشادتهای شهداء، ایثارگران و آزادگان این ملت است که بدون هیچ ترس و وحشتی، با اطمینان به وعده خداوند، پای حفظ اقتدار ملی خود همچنان مقاوم و خلل ناپذیر ایستادهاند.
انتهای خبر/