به گزارش پایگاه خبری چالوس رسانه به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» گزارش میدانی نشان میدهد که مردم مازندران مشابه بسیاری از شهرهای کشور، دلایل گوناگونی برای عقبافتادن ازدواج جوانان مطرح میکنند؛ از افزایش هزینهها و قیمت طلا گرفته تا نگرانیهای شغلی، گرانی مسکن و تغییر نگاه نسل جدید به زندگی مشترک.

گزارش میدانی در خیابانهای شهرستان سیمرغ ضبط شد؛ جایی که با مردم عادی گفتگو شد تا از نگاه آنان، وضعیت ازدواج در سالهای اخیر بررسی شود. بدون تشریفات، بدون حضور کارشناس، فقط شنیدن حرفهایی که مردم هر روز تجربهاش میکنند.
گفتگو از میدان اصلی شهر شروع میشود؛ جایی که اولین مصاحبهشونده، نیما رضایی ۲۴ ساله و دانشجوی ترم آخر، در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره سختیهای ازدواج گفت: نه کار ثابت دارم نه پسانداز درستحسابی. هرچی کار میکنم، نصف آن برای اجاره و خرجهای معمولی میرود و وقتی اول زندگی اینقدر فشار مالی دارم که حتی به ازدواج فکر نخواهم کرد.
گفتگو از میدان اصلی شهر شروع میشود؛ جایی که اولین مصاحبهشونده، نیما رضایی ۲۴ ساله و دانشجوی ترم آخر، در پاسخ به سؤال خبرنگار درباره سختیهای ازدواج گفت: نه کار ثابت دارم نه پسانداز درستحسابی. هرچی کار میکنم، نصف آن برای اجاره و خرجهای معمولی میرود و وقتی اول زندگی اینقدر فشار مالی دارم که حتی به ازدواج فکر نخواهم کرد.
چند قدم آنطرفتر، حسین اکبری ۳۰ ساله که در یک مغازه لوازمخانگی کار میکند، با تأکید ادامه داد: ازدواج؟ الان با حقوق کارگری؟ شوخی است. قیمت طلا و هزینههای مراسم آنقدر بالا رفته که بسیاری از دوستانم از خیر ازدواج گذشتهاند.» او معتقد است فشارهای مالی، مهمترین مانع پیش روی جوانان است.
در خیابان امام خمینی، مرتضی داوودنژاد ۳۳ ساله، که چند سالی است نامزد کرده اما هنوز مراسم برگزار نکرده، با آرامش اظهار داشت: چهار سال است نامزدیم اما نه توانستیم خانه بخریم و نه یک تاریخ مشخص تعیین کنیم. اجارهخانه هر سال بالاتر میرود و آدم نمیداند چطور زندگی مشترک را شروع کند تا همسرش سختی نکشد.
آغاز زندگی مشترک برای جوانان همچنان دشوار است
کنار بازارچه محلی، کامران مرتضوی ۲۸ ساله گفت: به خدا دلم میخواهد ازدواج کنم اما میترسم. نه از زندگی مشترک؛ از هزینهها، از اینکه نتونم راحت زندگی کنم. همهچی گرون شده. هزینهها باعث شده خیلیها بترسن و عقبنشینی کنند.
سمیه فاضلی ۲۶ ساله، نگاه متفاوتی دارد و افزود: فقط پول نیست. خیلیها از طلاق میترسند. آدم نمونههای اطرافش رو میبیند، اختلافها، مشکلات، اینا باعث میشه احتیاط کند. نسل ما نمیخواهد فقط برای اینکه سنش رسیده ازدواج کند؛ دنبال آرامش و فهم متقابل هستیم.
در محله قدیمی تالارپشت، یک مادر ۵۵ ساله درباره دخترش عنوان کرد: چند بار خواستگار آمد اما توقعات بالاست. یکی خانه میخواهد، یکی طلا زیاد میخواهد. ما وضعمان معمولی است. نمیتوانیم از پس این هزینهها بر بیایم. این چیزا باعث شده دخترها و پسرها در خانه بمانند.
یک جوان ۲۲ ساله نیز با اشاره به مشکلات شغلی گفت: کار نیست. من چهطور به خواستگاری بروم. خانواده دختر حق دارد بپرسد آیندهات چیست اما خب ما چی بگوییم؟ وقتی ثبات شغلی نیست، ازدواج هم سخت میشود.
شاغلها هم تحت فشارند
مردی ۴۰ ساله که خود را کارمند معرفی میکند، گفت: مردم فکر میکنند کارمندها راحت هستند، اما وقتی اجارهخانه از حقوق بیشتر میشود، دیگر ازدواج و تشکیل خانواده سختتر. الان بیشتر زوجها دو درآمد لازم دارند تا بتوانند زندگی را بچرخوانند.
گزارش میدانی در کنار پارک شهر پایان مییابد؛ جایی که یک زوج تازه ازدواجکرده میگویند: زندگی مشترک خوب است اما شروعش واقعاً سخت بود. حتی برای ما که هر دو شاغلیم. اگر خانوادهها توقعات رو کم کنند و مراسمها سادهتر باشد، شاید ازدواج آنقدر سخت نباشد.
روایت مردم یک چیز را روشن نشان میدهد؛ مشکل ازدواج فقط یک عامل ندارد. ترکیبی از هزینهها، نگرانیهای شغلی، قیمت طلا، توقعات خانوادهها، تغییر نگاه نسل جدید، و ترس از آینده تصمیمگیری جوانان را سخت کرده است.
مردم نه دنبال شعارند، نه دنبال امید واهی. آنها فقط میخواهند شرایط طوری باشد که شروع یک زندگی مشترک قابلتصور و قابلتحمل باشد.
با این حال، برخی زوجها معتقدند که سادهسازی مراسم و کاهش توقعات میتواند آغاز زندگی را آسانتر کند. روایتهای میدانی نشان میدهد نسل امروز دنبال آرامش، تفاهم و ثبات است؛ چیزی فراتر از صرفاً سن و سنت جامعه، تا بتوانند با اطمینان و امید زندگی مشترک خود را آغاز کنند.
گزارش: علیرضا توکلی
انتهای خبر/