به گزارش پایگاه خبری چالوس رسانه، روستاهای غرب مازندران که روزگاری نماد تولید و آرامش بودند، این روزها زیر بار سنگین بتن و آهن کمر خم کردهاند. هجوم بیضابطه بلندمرتبهسازی به مناطقی همچون «اربهکله»، «لرسانور» و «سرلیماک»، نهتنها چهره بکر طبیعت را مخدوش کرده، بلکه زنگ خطر یک فاجعه زیستمحیطی و اجتماعی را به صدا درآورده است.

تضاد هویت؛ آپارتماننشینی در قلب کشاورزی
در حالی که ماهیت روستا با اقتصاد مولد، خانهباغ و زندگی پیوند خورده با زمین تعریف میشود، ساخت برجهای ۱۰۰ تا ۳۰۰ واحدی در روستاهایی با جمعیت اندک، پارادوکسی آشکار ایجاد کرده است. این ساختمانها که عمدتاً متعلق به غیربومیان است، هیچ سنخیتی با نیاز جامعه محلی ندارند و تنها دستاوردشان برای بومیان، تولید انبوه زباله، فشار بر زیرساختهای ضعیف و سلب آسایش شبانه است.
خطر پنهان؛ وقتی زمین دهان باز میکند
کارشناسان هشدار میدهند که بلندمرتبهسازی در مناطق کوهپایهای، رابطهای مستقیم با رانش زمین و تشدید سیلابها دارد.
- حذف پوشش گیاهی: ریشههایی که خاک را تثبیت میکردند قطع شده و جای خود را به پیهای سنگین بتنی دادهاند.
- ناپایداری خاک: به گفته علی کریمی، مدیرکل آزمایشگاه فنی خاک استان، برخلاف شهرها، انجام آزمایش خاک در روستاها الزامی نیست و این خلأ قانونی، ساختمانها را در برابر لغزش زمین و زلزله بیدفاع کرده است.
- تغییر اقلیم انسانساز: جایگزینی درختان با سطوح سیمانی، چرخه طبیعی بارش را مختل کرده و خشم زمین را در قالب سیلابهای ویرانگر به همراه دارد.
تبعیض در صدور مجوز؛ «قفل» برای بومی، «پروانه ۶ طبقه» برای غیربومی!
یکی از تلخترین بخشهای این توسعه ناپایدار، بیعدالتی در توزیع مجوزهاست. بهمن سامخانیان، دادستان رامسر، با انتقاد تند از عملکرد بنیاد مسکن استان، این روند را ناعادلانه خواند و پرسید: «چرا یک فرد غیربومی باید مجوز ۶ طبقه بگیرد اما ساکن اصلی روستا برای ساخت دو طبقه با محدودیت مواجه باشد؟» او خواستار توقف فوری صدور پروانههای خارج از ضابطه و پاسخگویی مسئولان ذیربط شد.
فرجام سخن: توسعه یا خودزنی؟
آنچه امروز در روستاهای غرب مازندران رخ میدهد، «روستافروشی» در پوشش توسعه است. اگر روند فعلی اصلاح نشود، به زودی از روستاها تنها نامی بر روی تابلوها باقی میماند و زمینهای حاصلخیزی که باید پشتوانه امنیت غذایی کشور باشند، به گورستان بتنی هویت و طبیعت تبدیل خواهند شد.